ثبت خاطرات و مستند نگاری؛ اولویت اصلی خاطره نگار

ساخت وبلاگ

شما به عنوان یک نویسنده خاطره نگار به مخاطب معرفی شده اید. تعریف شما از خاطره نگاری چیست؟ ثبت و ضبط و نگارش بخشی از گذشته یک فرد یا یک اجتماع که از ذهن افراد گذشته، یک تعریف ساده برای خاطره نگاری است. روزنوشت ها و یادداشت های روزانه هم خاطره هستند؛ اما منظور من بیشتر آن بخش از خاطرات است که هویت تاریخی یک کشور را شکل داده و در زمان خود در ایجاد و خلق و یا روند پدیده های تاریخی و اجتماعی تاثیر گذار بوده است.خاطره از این جهت که زاینده و سرچشمه ی بسیاری از هنر های دیگر مثل داستان و رمان است، اهمیت خاصی دارد. خاطره نگاری دفاع مقدس در امتداد خاطره نگاری انقلاب است یا هویت مستقل دارد؟ به نظرم با توجه به اینکه ادبیات دفاع مقدس ویژگی های خاص خودش را دارد، می تواند هویت مستقلی داشته باشد. در ادبیات جنگ ما هر آنچه را که یک گونه ادبی لازم داشته باشد، داریم. در ادبیات جنگ، شور ونشاط، احساس حماسه و حادثه، لحن و زبان صمیمانه و بی واسطه گفت وگو هست. اینها توانایی ایجاد یک جریان فکری را دارند و می توانند الهام بخش برای خلق آثار هنری دیگر مثل شعر، داستان و فیلم باشند. وقتی ادبیات هم به کمک خاطرات جنگ می آید و آن خاطره های بکر و ناب، ادبی می شوند غنا پیدا می کنند و می توانند الهام بخش باشند. به کتاب «برسد به دست خانم ف» نگاهی کنیم. دغدغه اصلی شما برای انتخاب این سوژه چه بود؟ همانطور که در مقدمه کتاب گفتم از خیلی وقت پیش، یعنی از همان سال های اولی که به دفترمقاومت آمدم، همیشه چند نوار کاست و مقداری پیاده شده نوار را می دیدم که گوشه اتاق مانده و خاک می خورند. چند بار از سر کنجکاوی پیاده شده ها را خواندم و حتی کاست های مصاحبه را گوش دادم ؛ همیشه این خاطرات و حرف ها گوشه ذهنم بود و می گفتم که ای کاش می شد این خاطرات یک طوری جمع و جور و تدوین کرد. آقای کاظمی مدتی روی آنها کار وفهرست موضوعی آنها را تنظیم کرده بودند و تعریف هایی از روحیات و شخصیت راوی همیشه بین ما بود اما کار انجام نمی شد. تا اینکه سال 93 به من پیشنهاد شد خودم این خاطرات را تدوین کنم. بعد از انجام مصاحبه های تکمیلی، کتاب را تدوین اولیه کرده بودم که آقای کاظمی، نامه ها و اسناد زیادی که خودش جمع آوری کرده بود را در اختیارم گذاشت و بعد از مطالعه و خواندن نامه ها تصمیم گرفتم نامه ها را با خاطرات ترکیب کنم. این ایده در نگاه اول به نظرم ساده آمد. اما وقتی وارد کار شدم به دلیل مشکلاتی که در تطابق زمانی ، تاریخی و موضوعی نامه ها با خاطرات آن روز و خاطرات تکمیلی امروز، داشتم کار سخت شد. حتی چند بار خواستم رها کنم یا به شکل معمول و عرف کار کنم؛ مثل همه که اسناد را به صورت ضمیمه در انتهای کتاب می گذارند اما نتوانستم. چون نامه ها و جای خالی آنها در متن خاطرات به چشم می آمد. تقریبا ترکیب نامه ها با متن و پیدا کردن یک روش تدوین که به سندیت کار هم لطمه نزند و خاطرات را هم خراب نکند یک سال و اندی زمان برد. چون برای بعضی موقعیت ها نامه نداشتم و برای بعضی قسمت ها نامه ها زیاد بودند. تاریخ پست و ارسال نامه ها با توجه به وقایع جنگ و عملیات ها و جابجایی های معمول آن زمان تطابق تاریخی را مشکل می کرد. اما عاقبت کتاب تدوین و چند بار خوانده و بازنویسی و رفع ابهام شد. نقطه اوج داستان کجاست؟ کتاب حوادت و فراز و نشیب بسیار دارد و گفتن نقطه اوج داستان سخت است. برای من همه اش اوج بود. اما گرفتار شدن راوی و تعدادی از نیروها در غار و تلاش عراقی ها برای منفجر کردن غار، نقطه هیجان انگیز روایت است. روایت عملیات آزادسازی مهران، هیجان و اوج و احساس زیادی داشت. روابط انسانی و اجتماعی شخصیت های کتاب، هرکدام به تنهایی تاثیرگذارهستند. برای من که با این کتاب و آدم هایش زندگی کردم انتخاب نقطه عطف، سخت است. من همیشه خودم را جای مخاطب می گذارم. خودم را به واسطه کارم جای راوی می گذارم و در احساسات هردو شریک می شوم. با این توصیف،این کتاب چقدر می تواند مخاطب پسند و موفق باشد؟ ببینید؛کار خاطره نگار این نیست که تاریخ سازی کند و به زور خاطره را به مخاطب بخوراند. من همیشه در شیوه تدوین صبرو تحمل زیادی به خرج دادم. چون در مصاحبه ها و گفت و گوها و با شناخت عمیق تر و بیشتر متوجه می شویم با چه سبکی باید کار کنیم. یکی زیبایی های آدم ها و زندگی همین تفاوت‍ هاست. همین که هیچ دو انسانی مثل هم نیستند و مثل هم نمی اندیشند؛ بنابراین هیچ دو روایتی هم مثل هم نیستند و مثل هم و با یک لحن نوشته نمی شوند. در واقع «تو پای در راه نه هیچ مپرس...... خود راه بگویدت که چون باید رفت» نکته دیگه اینکه در کار خاطره نگاری اولویت با ثبت و ضبط خاطرات و مستند نگاری است نه زیبا و دل انگیز و مشتری پسند نوشتن. خاطرات جنگ تحمیلی و دفاع مقدس حتی اگر خیلی زیبا و دلنشین هم نباشند باید ثبت شوند. این رسالت تاریخی کار ما است. اما در این بین بعضی خاطرات از ظرافت ها و ظرفیت های بیشتری برخوردار هستند و به قولی با جزییات بیشتر و نزدیکی بیشتر به اصل موضوع، به دل و ذهن مخاطب می نشینند و او را جذب می کنند . در ادبیات دفاع مقدس کم نیستند این گونه خاطرات که هم مستند و هم خاص و گیرا باشند. این بخش می تواند تصویر کلی از همه آنچه ذهن آیندگان را به خودش مشغول می کند ، پاسخ دهد و نقاط تاریک را هم روشن کند. جواب این سوال را از مخاطب باید پرسید. انتخاب این عنوان برای کتاب تان دلیل خاصی داشته است؟ یکی از سخت ترین مراحل کار انتخاب عنوان کتاب است. اولین بار که مصاحبه های تکمیلی را انجام دادم با اسم جنگ و سرنوشت شروع کردم و بعد اسامی دیگربه ذهنم رسید . اما هیچکدام به خوبی این اسم که امروز هست به نظرم نیامد. خوشبختانه اسم مثل لباس است و تا آخرین لحظه می شود عوضش کرد و تغییر داد و این موضوع، دست من را برای انتخاب بهتر باز گذاشت . درباره عنوان کتاب «برسد به دست خانم ف» دلایل زیادی داشتیم. اما یک روز که برای کاری دفترآقای سرهنگی بودم و تصادفی پاکت نامه های قدیمی کتاب توی دستم بود. یکدفعه بین صحبتهام، چشمم به این جمله روی پاکت نامه افتاد که نوشته بود«برسد به دست خانم ف......» چه جمله ی جالب و سوال برانگیزی! آقای سرهنگی هم گفت همین جمله برای اسم کتاب انتخاب کن و با مداد روی برگه نوشت: « برسد به دست خانم ف»

رمان 98 - رمان جدید...
ما را در سایت رمان 98 - رمان جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان romann بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت: 3:53