پل خواب؛ جنایت و مکافات

ساخت وبلاگ

پل خواب اقتباس آزادی است از رمان بزرگ فئودور داستایفسکی جنایت و مکافات. در سینمای ایران ساخت آثار اقتباسی چندان مرسوم نیست. به همین خاطر ساخت یک فیلم اقتباسی(آن هم اقتباس از چنین کتابی) جسارت زیادی می طلبد.

میهن امروز - مازیار وکیلی : پل خواب اقتباس آزادی است از رمان بزرگ فئودور داستایفسکی جنایت و مکافات. در سینمای ایران ساخت آثار اقتباسی چندان مرسوم نیست. به همین خاطر ساخت یک فیلم اقتباسی(آن هم اقتباس از چنین کتابی) جسارت زیادی می طلبد.  اکتای براهنی چنین جسارتی را به خرج داده و تا حد زیادی موفق شده که از پس اقتباس از چنین رمان سنگینی برآید. براهنی به درستی به سراغ اقتباس آزاد از رمان جنایت و مکافات رفته، روح رمان را حفظ کرده و در جزئیات تغییراتی داده تا با شرایط ممیزی و اجتماعی ایران امروز هم خوانی داشته باشد. شهاب فیلم پل خواب نیازمند است. پولش را بالا کشیده اند و او مانده با کلی قرض و بدهی که نمی تواند پرداخت شان کند. بنابراین او برخلاف راسکولنیکف نه برای اصول اخلاقی که از سر نیاز پیرزن را می کشد. این تغییر عمده باعث شده شهاب فیلم برای کسانی که کتاب را هم نخوانده اند ملموس و باورپذیر باشد. او گرفتار است. سرش کلاه رفته، زنی عقدی دارد و به علت بی پولی نمی تواند زنش را به خانه خودش بیاورد و از همه بدتر درگیر اعتیاد است. همه این موارد شهاب را امروزی می کند.  خصوصاً آن که براهنی وقت زیادی برای درست از آب درآوردن شخصیت شهاب صرف کرده و توانسته با جزئیاتی دقیق سیر نزول این شخصیت را به تماشاگر نشان دهد. او از داستان داستایفسکی آن چه را که نیاز داشته برداشته است. همین نگه داشتن اندازه باعث شده اسیر نشان دادن همه چیزهایی که داستایفسکی در جنایت و مکافات قصد بیانش را داشته نشود. اصولاً نمی شود چنین رمانی را برای یک فیلم سینمایی اقتباس کرد. نباید هم سراغ درون مایه فلسفی/اخلاقی کتاب رفت. اگر سراغ این درون مایه برویم فیلم اقتباسی مان بدل به کاریکاتوری از رمان می شود. اتفاقی که برای فیلم جنایت محمدعلی سجادی افتاده بود. براهنی این هوشمندی را داشته که جنایت و مکافات را به ذهنیت خودش نزدیک کند و به جای نگاه فلسفی/اخلاقی، نگاهی اجتماعی به آن بی اندازد. این نگاه اجازه می دهد کارگردان از شر کشمکش های اخلاقی راسکولنیکف که ستون اصلی شاهکار داستایفسکی است خلاص شود و بتواند به چیزهای ملموس تری برای همراه کردن تماشاگر تکیه کند. خصوصاً که براهنی نشان می دهد توانایی خوبی در درآوردن صحنه های رئالیستی دارد. هم نشینی های رانندگان آژانسی که شهاب در آن کار می کند یا سکانس مهمانی پیرزن که تحقیر شهاب را با کمترین اغراق به ما نشان می دهد ازاین دست صحنه ها هستند.  این صحنه ها می توانست مشابه ده ها نمونه دیگری باشد که در سینمای اجتماعی ایران سعی در نمایش آن دارند اما اسیر اغراق می شوند. اما در این فیلم این صحنه ها بسیار به واقعیت نزدیک شده اند. این عدم تاکید و برگزاری صحنه ها با کمترین کنش و تنش باعث شده تا صحنه به قتل رسیدن دو پیرزن بالاترین سطح تاثیرگذاری را داشته باشد. نمونه خوب اجرا شده چنین صحنه ای،همان صحنه مهمانی است. حس تحقیر در لحظه به لحظه آن فصل طولانی به چشم می خورد، اما روی هیچ کدام از حرف ها و اعمال پیرزن تاکید نمی شود. این عدم تاکید روی کنش های پیرزن و واکنش های شهاب باعث می شود که حس تحقیر به خوبی برجسته شود.  در تمام این فصل طولانی ما پسر جوانی را می بینیم که مدام می شکند و از بین می رود. چنین فصلی که شاید از شدت معمولی بودن زائد به نظر برسد کارکردش را در سکانس طولانی و کم نقص به قتل رسیدن دو پیرزن نشان می دهد. سبعیت و خشونتی که در این سکانس وجود دارد هم تاثیرگذار است، هم دلیل درستی دارد و هم جزئیات چرایی بروزش به خوبی به تماشاگر تفهیم شده. براهنی با دقتی مثال زدنی شهاب را به اوج استیصال رسانده و نتیجه چنین استیصالی چنین خشمی است. خشمی جنون آمیز و دیوانه وار. خصوصاً که واکنش های شهاب به خوبی جنون آمیز بودن این تصمیم را نشان می دهد. مشخص است که شهاب چاره ای جز این کار ندارد. هم مجبور و گرفتار است و هم اسیر توهم شیشه. از چنین شخصیتی برمی آید که چنین وحشیانه به دو پیرزن تنها حمله کند و آن ها را به قتل برساند.  شهاب ابتدای فیلم جوان معصومی است که در مخمصه ای عجیب گرفتار شده، اما شهاب پایان فیلم قاتلی خطرناک است که خلق و خوی حیوانی چنان بر اعمال و رفتارش سایه انداخته که دیگر نمی توان ردی از انسانیت درون او پیدا کرد. سیر این تحول انقدر بطئی و دقیق اتفاق اُفتاده که بیننده نه تنها از چنین تحولی اذیت نمی شود، بلکه آن را به عنوان یک وضعیت منطقی می پذیرد. به همین خاطر است که پل خواب فیلم ترسناکی است. وقتی تحول و تغییر یک شخصیت از انسان به حیوان انقدر محتوم و منطقی باشد باید از جامعه و مردمی که در آن زندگی می کنند ترسید. جامعه ای که جوانی ساده را به چنین حیوان درنده خویی تبدیل می کند مشکل دارد و این هنر براهنی است که بدون هیچ اضافه کاری و تاکیدی واقعیت جامعه را به تماشاگر نشان می دهد.پل خواب فیلم سردی است. هیچ لحظه گرم و جذابی در آن به چشم نمی خورد. شهاب با نامزدش کشمکشی پایان ناپذیر دارد. رابطه اش با پدرش بسیار سرد است. تنها دوست صمیمی اش جوانی بیمار و معتاد است درست مثل خودش. این سرمای کشنده به تمام منافذ فیلم رسوخ کرده. هیچ نقطه روشنی وجود ندارد. هیچ لحظه گرم و اُمیدبخشی که بتوان به آن دل بست. امیدی هم به رستگاری وجود ندارد. این مسائل نقاط ضعف فیلم نیست، نقاط قوت آن هم نیست. واقعیت جامعه است که در فیلم بروز و ظهور پیدا کرده است.  روی تمام لحظات فیلم گرد مرگ پاشیده اند. مرگی گریزناپذیر و قطعی. مرگی جبری و محتوم که پایان منطقی شخصیت های خبیث و فرصت طلب فیلم است. به جز پدر شهاب باقی شخصیت های اصلی پل خواب منفعت طلب و خودخواه هستند. از آن پیرزن که شهاب را استثمار می کند تا رفیقی که با حرف هایش او را به سمت جنایت سوق می دهد همگی آدم هایی مسئله دار هستند. تمام هنر براهنی این است که جنایت و مکافات فیلمش را با فاصله و سرد چنان که هست نشان می دهد. اما پل خواب تنها فیلم براهنی نیست. فیلم بیشتر، فیلم ساعد سهیلی است. حضور سهیلی در این فیلم چیزی بیش از بازی است. او خود شهاب است. با نگاه های تلخ و پر از نفرتش ما را می ترساند و با استیصال و پریشانی اش دل ما را به رحم می آورد. صحنه به قتل رساندن پیرزن و رفیقش بهترین قسمت بازی درخشان سهیلی در فیلم است. جایی که او در سکوت و با صرف انرژی زیاد همه احساسات درونی شخصیت را نشان می دهد.  با پل خواب ساعد سهیلی به جرگه بازیگران جذاب سینمای ایران پیوست. پل خواب از جایی ضربه می خورد که توقعش نمی رود. بعد از ماجرای قتل فیلم اُفت می کند. اجازه نمی دهد شاهد چالش شهاب باشیم. سریع تمام می شود. پایانی پادر هوا و بلاتکلیف که در ذهن تماشاگر ابهام ایجاد می کند. مشخص است که پایان فیلم چه می شود. اما این پایان خوب اجرا نشده، به همین خاطر قابل فهم نیست. از همه بدتر نحوه لورفتن ماجرا است که بسیار سردستی برگزار شده. با تمام این اشکالات پل خواب فیلم خوبی است. فیلم جذاب و به شدت تاثیرگذار. شخصاً منتظر کارهای بعدی براهنی هستم. با پل خواب نشان داد با مدیوم سینما به خوبی آشناست و بلد است فیلم خوب بسازد. فیلمی که بتواند بیشترین تاثیر را با بهترین روش روی تماشاگر بگذارد قطعاً خالق باهوشی داشته. خالقی که نامش اکتای براهنی است.

رمان 98 - رمان جدید...
ما را در سایت رمان 98 - رمان جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان romann بازدید : 236 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 15:59