یک پایان کاملا باز

ساخت وبلاگ

«پایان یک سفر، مثل پایان یک رمان، ته مزه ای غمگین در من به جا می گذارد.» این جمله جزو جملات افتتاحیه کتاب «اتوپرتره» ادوارد لو است. این خط را دقیقا جمعه پیش وسط زمین و آسمان در مسیر مشهد-تهران خواندم.

سلمان نظافت «پایان یک سفر، مثل پایان یک رمان، ته مزه ای غمگین در من به جا می گذارد.» این جمله جزو جملات افتتاحیه کتاب «اتوپرتره» ادوارد لو است. این خط را دقیقا جمعه پیش وسط زمین و آسمان در مسیر مشهد-تهران خواندم. «اتوپرتره» کتاب زندگی نامه خودنوشت یک عکاس مشهور است که هفته پیش در مسیر حدود ۴٠ صفحه اش را خواندم و امید داشتم که بشود در این یک هفته تمامش کنم که نشد. حالا جمعه، ١٢ آبان ماه، ساعت ١٧ است که مستقیم از مصلی برایتان می نویسم. الآن مراسم اختتامیه درحال برگزاری است و اکثر همکاران و مسئولان غرفه در سالن اختتامیه نشسته اند و استرس اعلام نتایج را دارند. من هم پشت سیستم به اتفاقات یک هفته اخیر فکر می کنم و این چند خط را می نویسم. امروز اکثر غرفه ها و فضای نمایشگاه برای پایان آماده می شدند. صندلی های چند تا از سالن های جلسات جمع شده بود و بعضی از غرفه ها نیمه برقرار بودند و همه خودشان را برای ساعت ٢٠:٣٠ و پایان نمایشگاه آماده می کردند. اما اتفاق جالب امروز حضور هم زمان معترضان مختلف با شعارهای کوبنده در مصلی بود. معترضان به مسائل پدیده، کاسپین، ملل و پلاسکو در نمایشگاه حضور داشتند و برای ساعاتی سر و صدا واقعا تحمل ناپذیر شده بود. با توجه به شرایط موجود از دست رسانه ها که چندان کاری برنمی آید اما امیدوارم تا نمایشگاه بیست و چهارم مطبوعات این مردمان خسته طلب هایشان را گرفته باشند و مشکلاتشان حل شده باشد. نمی دانم چرا الآن وسط شلوغی نمایشگاه و مشکلات مردم یاد این جمله رمان «ناتمامی » زهرا عبدی افتادم که می گوید: «به این نتیجه رسیدم که گم شدن بدترین اتفاقی است که ممکن است برای کسی بیفتد. حتی از مرگ هم ناامیدکننده تر است. یک پایان کاملا باز برای یک ماجرای کاملا بسته.» شاید ارتباطش با شرایط فعلی گم شدن سرمایه این آدم ها باشد. به هرحال امیدوارم، امیدوارم پایان قصه این معترضان باز نباشد. اگر قرار باشد گزارش مختصری از اتفاقات پنجشنبه بنویسم تنها می توانم به حضور معصومه ابتکار و فائزه هاشمی ، دو خانم عرصه سیاست کشور درطی این سال ها، اشاره کنم به ویژه در این روزهایی که هنوز بحث حضور بانوان در کابینه بحث داغی است و واقعا باید برای حضور و نقش بانوان در این کشور به فکر برنامه باشیم. نمی توان این جمعیت پرانرژی و بااستعداد را نادیده گرفت و به بهانه های واهی حضورشان را ندید. امروز، جمعه، اگرچه روز پایانی بود و میهمانان اندک، باز هم غرفه شهرآرا شور و حال خودش را داشت. جابری انصاری، معاون وزیر امور خارجه، به شهرآرا سر زد و از مشهد هم دو میهمان داشتیم. مسعود ریاضی، شاعر شورا، و امیر شهلا، مرد رسانه ای شورای پنجم که با حضور فعالش در اینستاگرام و تلگرام نشان داده است به نقش رسانه واقف است، دقایقی میهمان ما بودند و گپ زدیم. بالأخره نمایشگاه بیست وسوم هم با تمام تحریم ها و نیامدن ها به پایان رسید. این دوره به نوعی جدی ترین حضور شهرآرا در نمایشگاه مطبوعات بود، حضوری که اگر از سال های پیش شروع شده بود امروز در وضعیت بهتری می بودیم. به هرحال امسال تمام تلاشمان این بود که بتوانیم دغدغه مردم و مسائل جدی مشهد را از مسئولانی که در اینجا حضور یافتند مطالبه کنیم. امیدوارم که موفق بوده باشیم و همچنین امیدوارم که مسئولان به قول ها و وعده هایی که در گفت وگوهایشان در این نمایشگاه دادند عمل کنند. محمد فرنود، عکاس مؤسسه «سیپاپرس» فرانسه، در نشستی تخصصی نکته ای مطرح کرد که شاید بد نباشد پایان بخش آخرین قسمت «مستقیم از مصلی» باشد: حالا دیگر شما باید سوار بر تکنولوژی شوید و با در نظر گرفتن اصول اخلاقی قدیمی واقعیت را به استحضار مردم برسانید. البته باید مراقب باشیم تکنولوژی روحمان را اسیر نکند و مثل یک روبات فقط کار نکنیم.

رمان 98 - رمان جدید...
ما را در سایت رمان 98 - رمان جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان romann بازدید : 189 تاريخ : شنبه 13 آبان 1396 ساعت: 18:03