سرکوب من را سختکوش تر می کند

ساخت وبلاگ

بهار سرلک  «مشکلاتی با دولت دارم نه به خاطر رمان هایم بلکه به خاطر مصاحبه ها و حرف هایی که می زنم. اغلب سوال هایی که در آنها دیدگاهم را درباره سیاست می پرسند. می دانید، تفکر قالب و کلیشه های قدیمی درباره مشکلات سرکوب کننده ای که نویسنده ها دارند اغلب اساس آنها در شوروی یا آلمان دهه 30 شکل گرفته است؛ کشورهایی که نویسنده ها حتی نمی توانستند بنویسند، مثل کافکا. حالا هم می توانی مثل کافکا رمانی بنویسی و کسی هم تو را اذیت نمی کند اما تا وقتی که دولت را نقد نکرده باشی. اما وای به روزی که دولت را نقد کنی، دوستانی دارم که در زندان به سر می برند چون دولت را به باد انتقاد گرفته اند. ترکیه مردم شجاعی دارد. ترکیه فقط حزب حاکم اردوغان یا حزب عدالت و توسعه نیست. لیبرال های شجاع، مردمی که مبارزه می کنند هم در ترکیه زندگی می کنند. » اینها حرف هایی است که اورهان پاموک ، نویسنده ترک برنده جایزه نوبل ادبیات ماه گذشته در مصاحبه با نشریه Slate گفته است.  سال 2016 گروهی از نظامیان ارتش ترکیه بنا به گفته نخست وزیر این کشور، تلاش کردند فاتح حکومت باشند. اما این کودتا با شکست مواجه شد؛ کودتایی که اورهان پاموک و صدها هزار مردم ترکیه اخبار آن را از رسانه های کشورشان دنبال می کردند.  از زمان کودتای شکست خورده ترکیه، 50 هزار نفر دستگیر شدند، حدود 150 رسانه بسته شد و بیش از 150 روزنامه نگار زندانی شدند؛ اینها آمار و ارقامی است که دولت ترکیه آنها را انکار می کند. حالا این نویسنده 65 ساله در تازه ترین مصاحبه تلویزیونی اش با شبکه بی بی سی گفته است شرایط جاری ترکیه او را فلج کرده است: «سرکوب شده ام، خشمگینم، گیجم، گاهی احساس گناه می کنم چون کنار ایستاده ام، گاهی خشمگین می شوم چون باید کاری کنم.»  بسیاری از نویسنده های ترک حالا به خاطر اعتراض و انتقاد از سیاست های رجب طیب اردوغان، رییس جمهوری این کشور، در زندان به سر می برند و پاموک با اشاره به نقل قولی از فیودور داستایوسکی- «مسوولیت همه چیز با تو است»- خود را فردی گناهکار می داند.  اما وقتی نوبت به صدای مردمی این نویسنده در نقش یک فعال سیاسی، در نقش مردی که نگران زندگی ملی و میهنی اش است، می رسد، فضای کشور محدودکننده می شود. با وجود تمامی این محدودیت ها، خشم و گناهی که گلوی او را می فشرد، آیا وقتی او پشت میز می نشیند و قلم به دست می گیرد، همه این محرومیت ها، خشم ها و محدودیت ها از سر راه او کنار می روند و او یک پرنده آزاد می شود و نوشتن را شروع می کند؟ او می گوید: «نه مثل یک پرنده آزاد اما بگذارید بگویم این فضای حاکم سرکوبگر برای نویسنده ای که دلمشغولی اش زیبایی است، چه نتیجه ای دارد؛ نخست اصلا نباید تا ساعت 2 عصر روزنامه بخوانم چرا که روزم را خراب و عصبانی ام می کند. دوم اینکه این نوع فضاها، ترس و سرکوب باعث می شود سختکوش تر شوم و شاید مثل آن سال های اولی که خانواده ام نویسنده شدن من را قبول نمی کرد و به من تهمت می زدند و... من در این سال ها سخت کار کردم چون از وجود چیزی احساس گناه داشتم. دوباره در 15/ 16 ماه اخیر باز هم سخت کار می کنم، چرا؟ شاید به این خاطر که مشکلات را نادیده بگیرم و حتی اگر در موقعیت پرمخاطره بدون دموکراسی زندگی نکنی، اگر خوب بنویسی، خوشحالی سراغت می آید.»

رمان 98 - رمان جدید...
ما را در سایت رمان 98 - رمان جدید دنبال می کنید

برچسب : سرکوب,سختکوش, نویسنده : کاوه محمدزادگان romann بازدید : 208 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 9:44